این را قبول کنیم که همه ما به نوعی مشتری هستیم؛ خواه گوشی تلفن بخریم، خواه کرم ضد چروک سوئیسی یا یک نوشابه در هرصورت خرید بخش بزرگی از زندگی روزمره همه ما را تشکیل میدهد. و به این علت است که ما هر روز شاهد پیامبازرگانی در تلویزیون و تبلیغات فروشندگان در بیلبورد اتوبانها، اینترنت و حتی پارچه نوشته های سر در مغازهها هستیم. برندها و مارکهای تجاری از هر سو با تمام سرعت به طرف ما میآیند. حال چگونه با این همه تبلیغات پایانناپذیر که هر روز مشاهده میکنیم، آن ها را به خاطر بسپاریم؟ چه چیزی مشخص میکند که چه اطلاعاتی در ذهن خودآگاه و چه اطلاعاتی در ذهن ناخودآگاه ما میماند؟
باید بدانیم چرا مشتریان به طرف یک مارک خاص لباس کشیده میشوند، یا مدل خاصی از ماشین، یا نوع خاصی از کرم دست و صورت، شامپو یا شکلات جواب این سوال در ذهن ما نهفته است. علم عصب شناسی یا بازاریابی عصبپایه بعنوان آینده علم بازاریابی، پنجرهای به سوی ذهن انسان خواهد گشود و بازاریابی عصبپایه کلید این کتاب یعنی خرید شناسی است: افکار ناخودآگاه، احساسات و سلیقههایی که در خریدهای روزانه ما تاثیرگذار هستند.
تصور ما از این علم که به ذهن انسانها نفوذ می کند برای بیشتر مردم، حسن امتیاز خواهد بود. ولیکن بازاریابی عصبپایه ابزاری برای سوءاستفاده شرکتهای تبلیغاتی تیست. بلکه مثل چاقو، صرفاً یک وسیله است؛ از چاقو هم میشود استفاده درست کرد و هم میتوان با آن به شخصی آسیب رساند.
این علم صرفاً ابزاری است که به ما کمک میکند تا بفهمیم که مشتریان در رویارویی با انواع کالاها و مارکهای تجاری به چه چیزی فکر میکنند و حتی بعضاً به ما کمک میکند روشهای سوء استفاده بازاریابها را بشناسیم.
هجوم ناگهانی خون به مغز
شاید شما تصور میکنید که تصاویر و هشدارهای روی پاکت سیگار مانع از سیگار کشیدن افراد میشود یا حداقل آنها را تحت تاثیر قرار میدهد ولیکن این چنین نیست.
در آزمایش و تحقیق بزرگی در سال 2004 روی هزاران نفر از سراسر دنیا انجام گرفت از خانمی که سیگار مصرف میکرد پرسیدند: آیا هشدارهای روی بسته سیگار شما را تحت تاثیر قرار میدهد؟ پاسخ چنین بود: «بله»
آیا باعث میشود که کمتر سیگار بکشید؟ «بله»
ولی وقتی این فرد را تحت آزمایش ام.آر.آی قرار دادند. با یک وسیله کوچک آینهای شبیه آینه جلو اتومبیل یکسری برچسبهای هشدار دهنده پاکت سیگار را از زوایای مختلف، روی یک صفحه به او نشان دادند و از او خواستند تا میل خود به کشیدن سیگار را درحین پخش این تصاویر بیان کند. ونتیجه چنین بود که برچسبهای هشداردهنده اصلا تاثیری روی میل و هوس او به سیگار نداشته است.
وقتی نتایج را مورد بررسی قرار دادند متوجه شدند که هشدارهای سیگار که به سیگاری ها اعلام میکند که در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی یا شرایط مزمن دیگری هستند درواقع ناحیهای از مغز سیگاریها به نام نقطه هوس nucleus accumbens را تحریک میکند. این ناحیه زنجیروار به نورون یا یاختههای خاص عصبی متصل هستند که وقتی بدن انسان هوس چیزی را میکند فعال میشود، خواه سیگار باشد خواه غذا و موارد دیگر وقتی تحریک شد، نقطه هوس به مقادیر بیشتر و بیشتری از آن احتیاج پیدا میکند تا آن عطش را فرو بنشاند. و این هشدارها نهتنها نمیتواند مانع سیگار کشیدن سیگاریها شود، بلکه با تحریک منطقه هوس فعال میشود که در واقع سیگاریها را تشویق میکند تا سیگار روشن کنند. پس میبینید که این هشدارها خود ابزار بازاریابی برای صنعت تتون و تنباکو شدهاست.
تصور کنید تا چه اندازه خرافات در زندگی ما هست؟ به تخته میزنید تا چشم نخورید، وقتی صبر میآید کاری نمیکنیم یا اسپند دود میکنیم. البته اگر از ما بپرسند میگوییم همه اینها خرافات است و من آنها را باور ندارم. ولی بیشتر ما در عمل هرروز در زندگی آنها را انجام می دهیم.
زیر فشار روانی یا حتی وقتی زندگی بر وفق مراد است مردم تمایل دارند چیزی بگویند درحالی که رفتار آنها کاملا متفاوت است.
هرچیزی که او دارد میخواهم
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا در زمان تماشای بازی فوتبال، وقتی بازیکن محبوب شما دچار خطایی میشود خودتان را پس میکشید و یا برعکس وقتی گل میزند، بالا و پایین میپرید؟ یا بعد از اینکه فیلم بروسلی را تماشا کردید حرکات رزمی انجام میدهید علت این عکسالعملها یاختههای آینهای هستند. یاختههای آیینهای مشخص میکنند که چرا ما ندانسته رفتار دیگران را تقلید میکنیم. پس وقتی میبینیم هدفون غیر عادی از گوش کسی آویزان است، یاختههای آیینهای ما رغبتی در ما ایجاد میکند تا عین همان وسایل محشر را داشته باشیم.
آیا تا به حال شده از محصولی دلزده یا به آن بیعلاقه بودید و بعداز مدتی نظرتان عوض شده باشد؟ شاید نوعی از کفش باشد که فکر میکردید زشت هستند. تا اینکه میبینید از هر چند نفری که از کنار شما رد میشوند تعدادی آنها را پوشیدهاند. بلافاصله فکر شما از «آنها زشت هستند» به « دوست دارم الان از آنها داشتم» میرود. تلویزیون ال.سی.دی جدید و شیک دوستمان را میبینیم، یا گوشی موبایل جدیدی را میبینیم و دوست داریم خودمان یکی از آنها را داشتیم.
ولی این یاختههای آیینهای به تنهایی عمل نمیکنند. اغلب آنها همزمان با دوپامین که یکی از مواد شیمیایی مغز است عمل میکند. دوپامین یکی از مواد لذتبخش و اعتیادآور است که انسان شناختهاست و تصمیم خرید تا حدودی تحت تاثیر فریبنده آن هدایت میشود. وقتی چشمانتان به دوربین پر زرق و برق یا گوشوارههای مروارید براق میافتد، دوپامین با ظرافت مغز شما را با خوشی و مسرت لبریز میکند و بعد یکدفعه قبل از اینکه بدانید یا احساس کنید،رسید کارت اعتباری را امضا کردهاید (محققان هم عقیدهاند که 2.5 ثانیه طول میکشد تا تصمیم به خرید گرفته شود). چند دقیقه بعد وقتی دارید از فروشگاه خارج میشوید و دوربین را داخل کیف دستی گذاشتهاید و احساسات سرخوشکننده و شعفانگیز حاصل از دوپامین فروکش کرد، یکدفعه از خودتان میپرسید که آیا اصلا این دوربین به دردم میخورد یا اصلا از آ« گوشواره استفاده خواهم کرد یا خیر. این احساس برایتان آشنا نیست؟
پس خریداران هوشیار باشند. چرا که آیندهتبلیغات دیگر سیگار و آیینه نیست بلکه یاختههای آیینهای است. و آنها بسیار قدرتمند خواهند شد تا وفاداری ما، ذهن ما، کیف پول ما و خرید شناسی ما را حتی بیشتر از آنچه که خود بازاریابها فکرش رابکنند تحریک نماید.
مایهی تعجب و حیرت
امروزره ما بیشتر از هر زمان دیگر از نظر بصری تحریک میشویم. و حقیقت امر اینست که تحقیقات نشانداده است که هرچه بیشتر تحریک شویم، به همان اندازه کمتر به آن چیز توجه میکنیم. انکار نمیکنم که بینایی درخرید ما عامل مهمی است. ولی همچنانکه تحقیقات ثابت کردهاست بینایی در بسیاری موارد به آن قدرتی که تصور میکنیم نیست و بویایی و شنوایی اساساً قدرتمندتر از آناست که تصورش را میکنید. حال چگونه بو میتواند همانند تصویر همان نواحی مغز را فعال کند؟ باز برمیگردیم به یاختههای عصبی آیینهای. اگر صبح بوی نان تازه به مشام شما برسد، مغز ما یک فنجان چای یا قهوه را در کنار آن میتواند «ببیند». به برکت یاختههای عصبی آیینهای، صدا هم میتواند به اندازه تصاویر بصری قدرتمند باشد. درسخنرانیهایم، اغلب از حضار میپرسم تا چشمانشان را ببندند. بعد از پاره کردن یک برگ کاغذ، از آنها میپرسم که چهچیزی شنیدند. با چشمان بسته همگی گفتند: « یک تکه کاغذ را پاره کردید.» تنها تشخیص صدای پاره کردن کاغذ نبود بلکه عملاً در ذهن خود پاره کردن کاغذ را تجسم کردند.
فکر میکنید چرا شرکت کوکاکولا تصمیم گرفت نوشابه کوکاکولا با طعم وانیل را بیشتر از سایر محصولات روانه بازار کند؟ در واقع بوی وانیل جذاب است؛ آزمایشاتی در یکی از فروشگاههای لباس محلی نشان داد که وقتی «رایحههای زنانه» از قبیل وانیل در بخش لباس زنانه پخش شود، فروش لباسهای زنانه دوبرابر میشود.
از حواس پنجگانه ما بویایی از همه مهمتر است. پرفسور بازاریابی دانشگاه ایالتی جورجیا میگوید: «در استفاده از حواس دیگر، ما اول فکر میکنیم بعد واکنش نشان میدهیم، ولی در مورد بو، مغز شما قبل از فکر کردن واکنش نشان میدهد.» حتی ظریفترین رایحهها هم میتواند تاثیر قوی روی خرید مشتریان داشته باشد.
کلمات کلیدی : مشتریان ، خرید محصول،فروشنده، تبلیغ ، مشتری و کارفرما، کسب و کار، روش های بازاریابی ،بازاریاب، بازاریابی های موفق ، بانک اطلاعات شرکت ها و کارخانجات ایران